10 %

طبقه و محیط‌زیست

نسخه های موجود ( برای انتخاب کلیک کنید ) :

153,000 تومان

افزودن به علاقه مندی ها
افزودن به علاقه مندی ها

توضیحات

طبقه و محیط‌زیست: درباره نظریه‌های طبقاتی و مسائل محیط زیستی حوزه‌ی اقتصاد سیاسی محیط‌زیست / تالیف شهرام اتفاق

آدام اسمیت در کتاب ثروت ملل خود، از وجود سه طبقه سخن گفت و شکل گیری آن طبقات را منبعث از درآمدهای مربوط به اجاره ی زمین، مزد کارگر و سود سرمایه دانست:

طبقه ای که از محل عواید اجاره‎ داری امرار معاش می‏ کنند،

طبقه ‎ای که معیشت‎ ایشان وابسته به دریافت مزد است و

طبقه‎ ای که محل کسب درآمد ایشان سود است. (اسمیت، 1397، 284)

اما این صورت‎بندی ساده از طبقات، نه در قامت یک «نظریه‎ ی طبقاتی» ظاهر شد و نه اسمیت مدعی بود که مسئولیت خطیر کشف قوانین اجتماعی را بر دوش می‏ کشد. چنانچه پیش از او نیز بسیاری دیگر – نظیر سنسیمون، پرودون، کُنت، کومته و دانویه – از گروه ‏بندی‎ های اجتماعی مشابهی سخن گفته بودند. اما کارل مارکس و فردریش انگلس در میانه قرن نوزدهم و به قصد کشف قوانین حاکم بر تاریخ و جامعه، مدعی شدند که «طبقه»، پدیداری فراتر از یک مفهوم قراردادی و برساختهاست و گمان بردند که طبقات اجتماعی، با توسل جستن بر همانندی‎هایِ ذاتی در عناصر آن‎، پدیده‎ای قابل اکتشاف است و بدین‏سان، «نظریه طبقاتی مارکس» متولد شد.

پیدایش «نظریه طبقاتی مارکس» در یک بازه زمانی خاص، نقطه عطفی در تاریخ جنبش‎ های عدالت‎خواهانه به‎ شمار می‏رفت. عدالت‎جویان پیش از مارکس و به ویژه کمونیست‎ها یا همان‎هایی که انگلس به طعنه و تحقیر، سوسیالیست ‎های تخیلی می‏نامیدشان، متشتت و فاقد یک تئوری منسجم و قابل اتکاء درباره آرایش نیروها در میدان نبرد بودند. اما با انتشار مانیفست کمونیست در 1848 و کتاب کاپیتال در 1867، به نظر می‏ رسید که معما حل شده است و از این پس، قوانین مکشوف حاکم بر تاریخ و جامعه، جای تخیل را خواهند گرفت. همه چیز در دستگاه نظری نوظهور مارکس مبرهن، بدیهی و اندکی اغواکننده به‎نظر می‏ رسید: در یک برهه تاریخی، مناسبات اجتماعی – همچون مالکیت شخصی بر ابزار تولید– مانع از رشد «نیروهای مولده» – به معنای «طبقه کارگر و ابزار تولید»– خواهند شد و شدت فزاینده این تعارضات، تحول اجتماعی و انقلاب را در پی خواهد داشت. سوژه (یا عامل) این تحول اجتماعی طبقه کارگر است و مأموریت تاریخی او، سرنگونی کاپیتالیسم از طریق مبارزه طبقاتی و استقرار دیکتاتوری طبقه کارگر (پرولتاریا) و بنانهادن یک نظام کمونیستی خواهد بود. قرار بود تا سازمان اجتماعی نوین، مشتمل بر نظام بی‎ طبقه ‎ای باشد که کم‎یابی منابع در آن خاتمه خواهد یافت و هرکس به اندازه توانش کار و هرکس به قدر نیازش مصرف خواهد کرد. به جرأت می‏توان ادعا کرد که از اواخر قرن نوزدهم تا حوالی نیمه دوم قرن بیستم، نظریه طبقاتی مارکس، جان‎مایه بسیاری از جنبش‎ های اجتماعی در سرتاسر جهان بود. اما دیری نپایید که تحولات تاریخی همچون موریانه هایی سمج، به جان آن افتادند و آرام ‎آرام آن را مضمحل ساختند.

در «فصل نخست» این کتاب، مروری بر شکل‎ گیری نظریۀ طبقاتی خواهیم داشت و همان‎‎جا نیز به واکاوی بحران‎های این نظریه خواهیم پرداخت. این فصل تصویری مقدماتی از زمینه‏ های پیدایش نظریه ‎ی طبقاتی، تعاریف پایه‎ی آن، دلایل ناکامی و افول آن و هم‎چنین آرای مخالفان‎ش را عرضه می‎دارد.

در «فصل دوم»، وجوه معرف‎شناسی و روش‏ شناسی نظریه‎های طبقاتی و به ویژه نظریه‎ ی مارکس مورد کنکاش قرار گرفته است. این فصل حاوی زیربنایی‎ ترین مفاهیم این مجموعه است و بنیان‏های فلسفی علوم اجتماعی به طور عام و نظریه‎های طبقاتی به طور خاص، مورد بررسی قرار گرفته اند. از آن‌جا که سخن گفتن از مفاهیم فلسفی، به میانجی مفاهیم متضاد خودشان، بر سهولت کار می‏ افزاید، کوشش شده است تا در غالب بخش‎های این فصل، مفاهیم به صورت جفت‎های متضاد معرفی شوند: دوگانگی یا چندگانی روش‎شناختی، دوگانگی یا چندگانی منطق، دو تلقی متضاد از انسان، دو فهم متفاوت از دانش، دو رویکرد متعارض از مضمون نظریه ‎ی اجتماعی، دو طریقه مختلف در روشِ مطالعه‎ی علوم انسانی و دو نگاه گوناگون به حقوق و اخلاق. برخلاف فصل اول که ارجاعاتی به یافته‎ ها و شواهد تجربی دارد، فصل دوم، مبرای از فضای تجربه، باریک‌بینی در روش شناخت و امکان تحقق آن را در دستور کار خود قرار داده است.

ناکامی در کاربست نظریه ‎های طبقاتی، برخی از متفکران چپ را به چاره‎ جویی وا داشته است و از این رو، «فصل سوم» نیز به معرفی مساعی این گروه برای بازسازی نظریه طبقاتی اختصاص یافته است. مطالعه این آراء از اهمیت چندگانه ‎ای برخودار است: نخست این‎که از زبان ایشان بشنویم و بدانیم که ناکارآمدی «نظریه‎ ی طبقاتی» موضوعی جدی است، دیگر آن‎که از تشتت آرای میان صاحب‎نظران چپ در باب طبقه و تحلیل طبقاتی مطلع شویم. افزون بر این، دریابیم که دیگر مفهوم مستنبط از طبقه یا طبقات اجتماعی در نزد متکلمان علوم انسانی، بر مفهوم مبرهن و یکتایی دلالت نمی‏کند.

در «فصل چهارم»، به سراغ دعاوی محیط زیستیِ طبقاتی خواهیم رفت و نمونه‏ هایی از آن‏ها را بررسی خواهیم کرد. طی چند دهه‎ ی اخیر، اثرات مخرب ناشی از انواع آلودگی‎ها در خاک، هوا، آب و جو زمین، به بحران‏ های متعددی نظیر از بین رفتن تنوع زیستی، بحران تغییرات اقلیمی و به طور کلی تخریب محیط زیست، به شکل فزاینده‏ ای بدل به یکی از دغه دغه ‎های جدی جامعه انسانی شده است. گزارش‎های پیاپی 2020 و 2021 مجمع جهانی اقتصاد دربارۀ  مهم‎ترین مخاطرات آتی جوامع بشری، حکایت از آن دارد که «محیط زیست» چه از حیث احتمال وقوع و چه از منظر شدت اثرات تخریبی آن، در صدر مخاطرات جهان ما قرار دارد. (اتفاق و مرعشی، 1398) (اتفاق و مرعشی، 1400، 60 – 65) اما از سویی دیگر این اوضاع مستمسکی برای دست‎یابی به اهداف سیاسی نیز شده است و دعاوی «محیط زیستیِ طبقاتی»، یک نمونه از این موارد است. در فصل چهارم، برخی از این نمونه‎ ها در قالب پرونده ‎هایِ موضوعی بررسی شده است.

«فصل پنجم»، یک جمع‎بندی اجمالی از محتوای این کتاب در آن ارائه شده است و پایانی بر این کار پژوهشی است.

 

دیدگاهها

هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.

اولین نفری باشید که دیدگاهی را ارسال می کنید برای “طبقه و محیط‌زیست”

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.